۱۳۸۸ خرداد ۱۲, سه‌شنبه


دایرة المعارف مملکتی

کلا م اول، عقاید رایج:

مسئولان محترم مملکت،طرفدار حقوق بشرند ، و درایران تعداد زیادی زندانی بی گناه وجود دارد.

در نتیجه یا مسئولان از اتفاقات بی خبرند یا سازمان حقوق بشر طرفدار به زندان رفتن بی گناهان است.

مثلا، اینکه رئیس قوه قضائیه برخورد خشونت آمیز با زندانیان زا محکوم می کنه یعنی؛ یا رئیس قوه قضائیه از وجود زندان ها بی خبره یا خودش هم هوس زندان کرده!

کلام دوم، "شعارها !" :

صدای "مرگ بر اسرائیل " گوشها را کر کرده.

وزارت اطلاعات با شکنجه های وحشتناک از مجرمانِ بی جرم اعتراف می گیره.

نتیجه علمی اینکه: اسرائیل برای وزارت اطلاعات خیلی هم بد نبوده!!!!

به طوریکه، اگه پات به بند 209 افتاد(زبونم لال!)، یا همونجا از غصه دق می کنی ! یا یه فیلم اعترافِ چاخان پاخان بیرون میاد که تو به غلط کردن افتادی.

کلام سوم ، پیشرفت متفکرین :

زندان ها پُرند از محققین و نویسندگان و دانشجویان و اساتید.

در قرآن به اندیشه و تفکر بسیار توسیه شده.

نتیجه اینکه : مسئولان مملکت اسلامی قصد بدی از زندانی کردن آنها ندارند ،بلکه می خوان فضایی پر از سکوت و آرامش برای پیشرفت این قشر از جامعه فراهم کنند!

کلام چهارم، شأن قرآن :

مسئولین اگر به قرآن قسم بخورند ،می توانند قسمشان را بشکنند.

نتیجه حاصل اینکه: یا مسلمان نیستند یا مسلمانان دروغگو شده اند.


کلام پنجم ، اعتبار کلام :

اگر توی مملکت کاره ای شدی ،از اینکه بالای منبر حرفی بزنی و فرداش بزنی زیرش ،اصلا نمی ترسی!

معارف اسلامی دبستان میگه دروغگو دشمن خداست.

این دو با هم یعنی؛ مردم دروغ نگویند اما مسئولین مصلحت امور را می خواهند!

کلام ششم،عالمِ دیکتاتور !:

اگر من به تو حرفی بزنم عین حقیقته اما اگه تو حرفی بزنی بی برو برگرد به من تهمت زدی و آب خنک چاره کارِته!

من همیشه در کارهایم مقدمه قیام امام زمان رو دارم فراهم می کنم اما تو همش با صهیونیست همکاری می کنی و مانع راه من می شی!

خلاصه ،من می فهمم و تو نفهمی! من خادمم و تو خائن و من مسلمان و تو کافر!

کلام هفتم،اپیزود آخر، قصه های "بابایی" و "می می کوچولو" :

به حرف بابایی گوش کن، خدا همینیه که من میگم،همین طوری که من میگم.نری یه وقت تحقیق کنی،نری با خدا درددل کنی ببینی چیه و چی می خواد! اونجا اسرائیل کمین کرده ،می خواد تو رو گروگان بگیره.... بابایی،یه موقع زیاد فکری نشی که دور و برت چی میگذره! یه موقع جوونی به سرت نزنه بری چراغا رو روشن کنی ها! ببین تاریکی چقدر خوبه،ببین شب چفدر آرومه! بخواب بابایی! بخواب کوچولوی من!....... من کار دارم!

ادامه بدید.....


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر